بازگشت عاشقانه به قلم مرضیه نعمتی
پارت بیست :
فصل 14
در آینه به چهره خود خیره شده و عمیقاً در فکر بود. پس از دوماه رفت و آمدهای پی در پی سیما خانم به خانهاشان، پدر و مادرش رضایت دادند که پرهام و الهه ازدواج کنند. رضایتی که از ته دل نبود. کمی مضطرب به نظر میرسید:
ـ کار درستی میکنم؟!
پرهام را پیش روی خود مجسم کرد با آن ظاهر بی خیال و لبخند پسرانه. دوستش داشت؟ آری. دوستش داشت و تنها دلیل پذیرش او برای ازدواج همین بود. او
مریم
00عالی